خط پایان درآمد دلاری ایرانی ها از یوتیوب؟ | نقد کردن پول سختتر از قبل شد | چرا بعضیها میگویند «سوءتفاهم است»؟
به گزارش اقتصادنیوز، شروع روز کاری یوتویوبرها مثل همیشه با یک عادت ساده شروع میشود: باز کردن استودیو یوتیوب و نگاهکردن به عددها. برای بعضیها این عددها حکم حقوق آخر ماه را دارد؛ برای بعضی دیگر فقط یک شاخص است که بفهمند ویدیوها چقدر دیده شده است.
اقتصادنیوز: نسل Z ایران، بیش از نسلهای قبل، به اقتصاد پلتفرمی دل بست؛ جایی که میشد بدون رابطه، سرمایه اولیه یا استخدام رسمی، تنها با خلاقیت و استمرار به درآمد رسید. اما محدودیتهای جدید یوتیوب، این رؤیای شغلی را به لرزه انداخته است.
اما این بار، عددها برای خیلیها شبیه همان لحظهای بود که انگار افراد پیام «تراکنش ناموفق» میبینند؛ درآمدی که تا همین چند هفته پیش قابل اتکا بود، یکباره تا چندین برابر آب رفت. گروهی این ریزش را «۲۰ تا ۳۰ درصد»، گروهی دیگر تا «۳۵ درصد» و چند نفری هم تا ۸۰ درصد اعلام کردند که اعدادی قابل توجهاند.
موجی که چند روز است در یوتیوب به پا شده و سروصدای زیادی به پا کرده است؛ موجی که به نظر میرسد بیشتر در یوتیوب فارسی پیچیده و یک سؤال مشترک ساخته: «واقعاً چه اتفاقی افتاده؟» و اگر افتاده، «تقصیر کیست؟ یوتیوب؟ تحریم؟ فیلترینگ؟»
یک عدد کوچک که یک زندگی را تکان میدهد
وقتی یوتیوبرها از افت درآمد حرف میزنند، اغلب دارند از چیزی حرف میزنند که اسمش برای مخاطب عادی غریب است RPM و CPM اما معنایش خیلی سادهتر از اسمش است. یک جور «متر» برای اندازهگیری پولی که از تبلیغاتِ پخششده روی ویدیو در میآورد.
رضا، که کانالش خیلی بزرگ نیست و خودش میگوید «چنلم کوچیکه»، با زبان ساده توضیح میدهد یوتیوب اساساً روی تبلیغات سوار است. تبلیغدهنده به یوتیوب پول میدهد تا تبلیغش را در یک «جای درست» نشان بدهد؛ جای درست یعنی جغرافیای درست، مخاطب درست، زمان درست. بعد از آن هم یوتیوب سهم خودش را برمیدارد، مالیاتها و کسریها کم میشود و چیزی که میماند میشود سهم تولیدکننده محتوا.
حالا اگر تبلیغ کمتر پخش شود یا تبلیغِ گرانقیمت به آن ویدیو نرسد، نتیجهاش در همان یک عدد دیده میشود: درآمد کمتر چنل مورد نظر.
قصه از کجا شروع شد؟ از «لوکیشن» تا «سوءتفاهم»
از دل گفتوگوها با چند یوتویوبر دو روایت اصلی و چند نظر به میان آمده است، شاید هم در اصل دو تکه از یک پازلاند.
روایت اول، روایتِ «لوکیشن» است: یعنی داستان اصلی به محل تماشاگر برمیگردد. اگر مخاطب در کشورهایی باشد که بازار تبلیغاتی قوی دارند، پولِ بیشتری هم پشتِ هر هزار بازدید میآید. اگر مخاطب در کشوری باشد که یا تبلیغدهندهها علاقه ندارند یا به هر دلیل از نظر تجاری/حقوقی بازارش محدود است، درآمد هم افت میکند.
روایت دوم، روایتِ «محتواست»: یعنی حتی اگر لوکیشن ثابت باشد، نوع محتوا هم روی ارزش تبلیغاتی اثر دارد. محمدرضا ماندنی، ایدهپرداز و پادکستر که این روزها در یوتیوب هم فعال است به اقتصادنیوز میگوید بخشی از حرفها درباره افت درآمد، ممکن است ناشی از بدفهمی باشد: «به نظر من مسئله فارسی بودن محتوا نیست. یوتیوب همیشه سمت محتوای اصیل و تولیدی میرود؛ یعنی چیزی که خودت ساختهای، نه اینکه محتوای دیگری را برداشته باشی و روی آن واکنش نشان بدهی.»
اینجا همان نقطهای است که بحث داغ میشود: پس بالاخره مشکل «ایران» است یا «محتوا»؟
واقعیت این است که هر دو میتوانند همزمان اثر داشته باشند؛ اما طبق حرفهای کسانی که افت درآمد را با عدد و نمودار دیدهاند، اینبار کفهی «لوکیشن و شناسایی ایران» سنگینتر به نظر میرسد.
یوتیوب چطور میفهمد واقعاً کجا هستید؟
یوتیوب فقط به IP نگاه نمیکند؛ حداقل دیگر مثل قبل نگاه نمیکند. همین جمله را رضا یک یوتوبر دیگر میگوید: «یوتیوب قوی بود، الان وحشتناک قوی شده است.»
اما این «قوی شدن» یعنی چه؟ یعنی اگر کاربر با VPN وارد شود و ظاهراً آلمان یا آمریکا به نظر برسد، ممکن است سیستم با چیزهای دیگر هم تطبیق بدهد: الگوی اتصال، ردپاهای فنی، رفتار دستگاه، یا حتی تناقضهای سادهای مثل اینکه کاربر هر روز از یک کشور تازه «ظاهر» میشود. نتیجهاش این میشود که برای یوتیوب، یک بخش از آن ترافیک دیگر «آمریکایی» محسوب نمیشود.
«فیلترشکن خوب» و «فیلترشکن بد»؛ اختلافی که درآمد میشود
حمید از یوتوبرهای جدید، دهه هفتادی میگوید درآمد دلاری را هنوز اولویت قرار ندادم و میخواهم بهترین کیفیت را در چنلم ارائه دهم اما او یک نکته کلیدی میگوید که خیلیها در شبکههای اجتماعی هم زمزمهاش را شنیدهاند:« کیفیت فیلترشکن ممکن است تعیین کند تبلیغ نمایش داده بشود یا نه.» به زبان او، بعضیها اگر با VPNهایی که «درستتر» و «امنتر» هستند وصل شوند، هنوز تبلیغ میبینند؛ اما کسانی که از فیلترشکنهای دمدستی، رایگان یا ابزارهای نامطمئن استفاده میکنند، بیشتر «لو میروند» و یوتیوب راحتتر تشخیص میدهد این اتصال از ایران است.
این حرف اگرچه برای مخاطب عمومی عجیب است، اما معنایش آن است که ابزارهای ضعیفتر معمولاً ردپای بیشتری جا میگذارند، اتصالشان ناپایدارتر است، یا مسیرشان شفافتر و قابل تشخیصتر میشود. نتیجه عملیاش برای بازار محتوا این است یک کانال میتواند همان ویدیو را با همان تعداد بازدید داشته باشد، اما چون بخش بیشتری از مخاطبانش با VPNهای دمدستی وصل میشوند، تبلیغ کمتری روی آن ویدیو بنشیند و درآمد افت کند.
حمید حتی میگوید همین اختلاف میتواند توضیح دهد چرا یک نفر افت ۸۰ درصدی تجربه میکند و دیگری افت ۳۰ درصدی: «بستگی دارد دنبالکنندهها دنبال چه محتوایی هستند و از چه فیلترشکنی استفاده کردند.»
آیا ممکن است «زبان فارسی» هدف قرار گرفته باشد؟
در موج شایعات، یک سناریوی ترسناک هم مطرح شد؛ اینکه یوتیوب ممکن است روی «محتوای فارسی» محدودیت تبلیغاتی بگذارد. حمید این احتمال را نقل میکند، اما خودش هم میگوید بعید میداند، چون منطق یوتیوب بیشتر روی IP و جغرافیا است نه زبان. ضمن اینکه همین حالا هم تبلیغهای فارسی روی یوتیوب دیده میشود، فقط معمولاً ارزانتر از تبلیغهای بازارهای بزرگتر است.
اینجا «ماندنی» هم از زاویه دیگری همان حرف را تقویت میکند:«من فکر میکنم مسئله اصلی فارسی بودن نیست، بلکه بازار و شفافیت داده است.» به باور او، اگر فیلترینگ برداشته شود و تعداد زیادی کاربر ایرانی به شکل شفاف و مستقیم یوتیوب ببینند، آن وقت ایران میتواند برای تبلیغدهندهها «یک مارکت قابل برنامهریزی» شود؛ حتی شرکتهای بینالمللی که در ایران بازار دارند (مثلاً برندهایی که هم داخل ایران هستند هم خارج از ایران) میتوانند تبلیغ هدفمندتری تعریف کنند. حرفش صریح است: «هیچ ورژنی وجود ندارد که فیلترینگ به نفع کسی باشد، جز فروشندههای فیلترشکن.»
چرا بعضیها میگویند «سوءتفاهم است»؟
آنطور که از یوتویوبرهای مختلف شنیدیم همهی یوتویبرها افت شدید را حس نکردهاند. ماندنی میگوید خودش فعلاً تغییر محسوسی ندیده و برداشتش این است که بخشی از بحران، ناشی از تعمیم یک تجربه به کل یوتیوب فارسی است. او روی یک نکته تأکید میکند:«ارزشگذاری یوتیوب روی کانتنتها یکسان نیست. محتوای تخصصی، تولیدی و اصیل معمولاً برای تبلیغدهندهها جذابتر است؛ در مقابل، محتواهای تکراری، واکنشی و کمهزینه ممکن است بیشتر زیر تیغ سختگیریها بروند.»
این حرف یعنی ممکن است «دو اتفاق» همزمان باشد، هم تشخیص جغرافیا سختتر شده باشد، هم معیارهای ارزشیابی محتوا جدیتر.
به هرحال آنچه شاهدش هستیم گروهی هستند که افت بسیار شدید را تجربه کردند و گروههای دیگر یا افت کمتر را تجربه کردند یا شاید هنوز الگوریتمها روی محتوایشان سوار نشده اند و تنها گذر زمان پاسخ این مسئله را میدهد.
طلاییترین فصل تبلیغات و یک نظریه دیگر اینکه...
رضا یک نکته دیگر هم میگوید که میتواند از گمانهزنیها باشد هر چند خودش هم چندان محتمل نمیداند اما میگوید این هم در ذهنها میچرخد:«آخر سال میلادی (حدود سه ماه پایانی) معمولاً «گلدنتایم تبلیغات» است؛ برندها بودجه بیشتری میریزند و ضریب درآمد بالا میرود. بعد از شروع سال جدید، معمولاً افت فصلی اتفاق میافتد. این فکر پیش میآید که شاید پلتفرمها در دورههای اوج درآمد، سختگیری را بیشتر کنند. نمیدانم... اما بعید است شرکت بزرگی مثل یوتیوب بخواهد چنین بازی مستقیمی راه بیندازد؛ اما همین که این نظریهها شکل میگیرد، یعنی اعتماد بازار به ثبات درآمد ترک برداشته است.»
«نقد کردن پول»؛ زخمی که همیشه بوده، حالا بدتر میشود اگر...
کاهش درآمد یک طرف ماجرا است؛ «نقد کردن» همان درآمد هم طرف دیگر. رضا میگوید تبدیل درآمد به پول قابل استفاده، خودش یک هزینه دارد و بسته به شرکتهای واسطه، درصدهایی مثل ۲۰ تا ۳۰ درصد هم کم میشود، بهعلاوه مالیات و کسریهای دیگر.
یعنی حتی قبل از این موج جدید هم، یوتیوبر ایرانی با یک مدل «درآمدِ دستدوم» طرف بوده: پولی که مسیرش پیچوتاب دارد، از چند دست رد میشود، و هرجا چیزی از آن کم میشود.
در چنین شرایطی، افت ۳۰ درصدی درآمد فقط ۳۰ درصد نیست و میتواند روی ماشین حساب، بیشتر حس شود.
ردپای یک پارادوکس: دلار صعودی شده، پس شاید «هنوز میصرفد»
حمید یک نکته مهم را به این نگرانیها اضافه میکند:« حتی اگر درآمد دلاری ۲۰ تا ۳۰ درصد کم شده باشد، وقتی نرخ دلار در ایران خصوصا در یکماه اخیر اینقدر بالا میرود، درآمد دلاری ممکن است همچنان جذاب بماند، حتی بیشتر از قبل. برای یوتیوبر داخل ایران، هزینهها ریالی است و درآمد دلاری؛ همین فاصله ارزی باعث میشود کاهش دلاری همیشه به معنی سقوط معیشتی نباشد. اما برای کسی که خارج از ایران زندگی میکند، داستان فرق دارد؛ خرجش هم دلاری است، و افت درآمد دلاری مستقیم روی زندگی مینشیند.»
آینده چه میشود؟ راهِ سختِ یوتیوب فارسی در ایران
از دل این روایتها، سه مسیر محتمل دیده میشود؛ مسیرهایی که بعضیها همین حالا به سمتش رفتهاند:
مهاجرت زبانی یا جهانیسازی محتوا
حمید میگوید برخی به سمت کانال انگلیسیزبان میروند. یا حتی اگر زبانشان خوب نیست، محتوای بیکلام میسازند: آشپزی، طبیعت، انیمیشنهای بدون دیالوگ،محتوایی که بدون نیاز به زبان، مخاطب جهانی پیدا میکند و درگیر ریسکهای بازار محدود فارسی نمیشود.
تغییر مدل درآمد: استریم، پلتفرمهای دیگر
رضا میگوید بعضیها به فکر کوچ به استریم افتادهاند تا درآمدشان کمتر وابسته به تبلیغ باشد و بیشتر از کمکهای مستقیم مخاطب یا مدلهای دیگر تامین شود.
رفتن به سمت اسپانسر؛ اما نه برای همه
حمید معتقد است اسپانسر برای همه جواب نمیدهد:« کانالهای خیلی بزرگ که از یک ویدیو چند هزار دلار درمیآورند، به سختی میتوانند از اسپانسر داخلی همان رقم را بگیرند. کانالهای متوسط شاید بتوانند، اما کانالهای خیلی بزرگ یا خیلی کوچک، هرکدام یک جور گیر میکنند.»
بازاری که روی «ابهام» بنا شده بود، حالا به تعلیق بزرگتری رسیده چون...
یوتیوب فارسی سالها روی یک تناقض رشد کرد، پلتفرمی که در ایران فیلتر است، اما برای خیلیها مسیر درآمد شد به خصوص برای نسل زدی ها. اما در چندسال اخیر هرچندوقت یکبار درگیر چالش جدیدی بود یک مدت VPN، یک مدت اختلال، خلاصه هر ماه یک ترس تازه. حالا همان عامل، فیلترینگ، دوباره برگشته و این بار نه فقط به شکل سختیِ دسترسی، بلکه به شکل کاهش درآمده سراغ یوتویبرها رفته است.
به طور کلی برخی میگویند اوضاع فعلاً ترسناک نیست و افتها در حد ۲۰ تا ۳۵ درصد دیده شده. گروه دیگر هم که میگوید اگر شناساییها به جایی برسد که «زیر ۳۰ درصدِ سابق» شود، دیگر صرف نمیکند.
در نهایت، فضای پیشرو برای یوتویوبرهای ایرانی شبیه یک دوراهی است:
تولید محتوایی که به سمت «شفافیت» برود یعنی دسترسی آزادتر، تبلیغدهندههای رسمیتر، دادههای روشنتر، که به حمایت جدی دولت و رفع فیلترینگ نیاز دارد یا مسیر فعلی ادامه پیدا میکند؛ مسیری که در آن آینده شغلیِ چندین نسل به خصوص جوانان فعال در این حوزه، هر چند وقت یکبار با یک آپدیت، یک موج سختگیری یا یک تغییر در کیفیت VPNها، دوباره روی هوا میرود.
و شاید این جمله توصیفی برای حال و هوای این روزهای یوتیوب فارسی باشد: «کسی نمیگوید تمام شد، اما خیلیها میگویند دیگر هیچچیز مثل قبل قابل پیشبینی نیست.» بازاری که زمانی وعده یک مسیر روشن و پر از فرصتهای ناتمام برای جوانان ایرانی داشت، حالا در میانه یک تغییر بزرگ گرفتار شده است. آیندهای که در آن تنها تغییرات پی در پی و تصمیمات پنهان پشت الگوریتمهای یوتیوب، تعیینکننده مسیر زندگی خیلیها خواهد بود. این تغییرات، برای یوتیوبرهای ایرانی به مثابه یک معمای پیچیده است؛ جایی که همه در حال پیگیری قطعههای گمشده هستند و هیچکس نمیتواند با اطمینان بگوید که روزهای خوب، دوباره بازخواهند گشت یا نه. در این فضای مبهم، حالا تعلیق و عدم پیشبینی به زندگی دیجیتالی بسیاری از ایرانیها هم رسید.
ارسال نظر