توصیه سرلشکر رشید به همسرش/ در خانه همواره کتاب در دست داشته باش، نه اینکه در آشپزخانه سرگرم شوی
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از جماران، مصطفی پورمحمدی، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، روز چهارشنبه سیام مهر ماه 1404 از خانواده سردار شهید غلامعلی رشید دیدار کردند.
در بخشی از این دیدار، همسر سردار رشید، روایتی انسانی از زندگی خانوادگی ایشان ارائه داد، روایتی از خانوادهی رشید، مادر، همسر و فرزندانش. مادرش در آستانه صدسالگی، زنی بیسواد اما با حافظهای حیرتانگیز و ایمانی عمیق است. احادیث و آیات قرآن را با شوق حفظ میکرد، برای مهمانانش نسخهبرداری میکرد و بهرغم کهولت سن، از حافظهای دقیق و روحیهای زنده برخوردار بود. سبک زندگی ساده و پرهیز از تجمل، به گفته راوی، یکی از رموز سلامت جسمی و ذهنی او در پیری بود. او یادآور شد که مادر شهید در زمان شهادت سردار، صبورانه ایستادند و مقاومت کردند و معتقد بودند که شهادت، تسلیت ندارد، اما زمانی که چهل روز بعد، دخترشان از دنیا رفتند، فشار روحی شدیدی به ایشان وارد آمد.
اقتصادنیوز: دبیر پیشین شورای عالی فضای مجازی درباره ادعای ترور فرماندهان نظامی از طریق واتساپ و اپلیکیشنهای موبایلی میگوید: بعضی میگفتند از طریق واتساپ این ترورها انجام شده است، اینها حرفهای سخیفی است که گفته میشود. ما واتساپ را در اختیار این آقایان قرار میدهیم تا ببینیم میتوانند چنین عملیاتی را انجام دهند یا نمیتوانند؟
خانم رشید تاکید میکند که حاج آقا رشید شخصیتی منضبط، دقیق و در عین حال لطیف و عاطفی داشت. او در محیط نظامی به شدت منظم و منضبط و در خانه سرشار از محبت و توجه به جزئیات زندگی خانوادگی. برای فرزندانش مثنوی، حافظ و قصههای پروین اعتصامی میخواند؛ به تربیت ذهنی و عاطفی آنها اهمیت میداد؛ و حتی در روزهایی که همسرش برای کنکور آماده میشد، مراقبت از فرزندان را خود بر عهده میگرفت و برایشان برنامه تفریحی و آموزشی طراحی میکرد. توصیهاش به همسرش این بود که «در خانه همواره کتاب در دست داشته باش، نه اینکه در آشپزخانه سرگرم شوی»؛ جملهای که نماد نگاه فرهنگی او به زندگی خانوادگی بود.
در بخشهای پایانی، گفتوگو رنگی شاعرانه میگیرد. از علاقه حاج آقا رشید و حاج قاسم سلیمانی به شعر و عرفان گفته میشود؛ اینکه در میان فرماندهان نظامی، روحی لطیف و شاعرانه وجود داشت که از عمق معرفت سرچشمه میگرفت. حاج آقا رشید دیوان فیض، مثنوی معنوی و غزلیات شمس را میخواند و حتی برخی اشعار را از حفظ داشت. همین پیوند میان سختی میدان و لطافت شعر، برای راوی نشانهای از انسانبودگی و عمق درونی آن نسل است. ایشان در ادامه بر نگاه سردار رشید به شعر و ادبیات اشاره میکند که نخستین باری که به ملاقات با همسرشان رفتند، دیوان فیض همراه داشتند و در واپسین روزهای عمر دیوان سنایی را و علاقه عجیبی به شعر و ادبیات داشتند. حتی لالاییاش برای پسرش شعر بود. او تاکید میکند: حاج آقا خیلی کتابخون بود و حدود شش هفت هزار جلد کتاب داشت و معمولا هر چیزی را که میخرید، مطالعه هم میکرد.
در عین این لطافت، او انسانی سختکوش و وسواسی در کار بود. حتی در آخرین هفتههای زندگیاش، مشغول بازبینی جلد چهارم تاریخ شفاهی محسن رضایی بود و تا واپسین روزها قلم از دست نگذاشت و میگوید: «وسواسش اجازه نمیداد چیزی را سرسری بگیرد. چه در خواندن فیلمنامههای تاریخی، چه در نوشتن نامهها و متون رسمی، دقتی داشت که حیرتآور بود».
همسر سردار رشید از کتابخانهی شخصی حاج آقا رشید یاد میکند ــ مجموعهای بیش از ششهزار جلد کتاب ــ که بخشی از آن پس از شهادتش از بین رفته و با حسرت از این میگوید که حسرت من در ویرانی خانهام، نه از بین رفتن اسباب و اساس خانه، که از میان رفتن کتابهاست که مهمترین یادگار همسرم بودند. او از این اتفاق با تأسف یاد میکند و امید دارد روزی آنچه از این آثار باقی مانده، در قالب موزه یا مجموعهای فرهنگی حفظ شود؛ چراکه به باور او، «اینها فقط کتاب نیستند، بخشی از حافظه و جان یک نسلاند».
ارسال نظر