برخورد امنیتی با اهل قلم اقدامی ناپذیرفتنی است

اهمیت بیانیه چهره‌‏های لیبرال برای آزادی فعالان چپ | سکوت دو اقتصاددان مشهور به نهادگرا و عدالت‌خواه جای شگفتی دارد

سرویس: اخبار سیاسی کدخبر: ۷۵۳۵۳۳
اقتصادنیوز: در روزهای اخیر شماری از فعالان مدنی و رسانه‌ای با گرایش چپ و با یک تریبون مشخص (پایگاه نقد اقتصاد سیاسی) به دلایلی که واقعاً بر این نویسنده روشن نیست و اعلام هم نشده بازداشت شده‌اند و امضاکنندگان این بیانیه خواستار آزادی و ارائه توضیح درباره چرایی آن شده‌اند.
اهمیت بیانیه چهره‌‏های لیبرال برای آزادی فعالان چپ | سکوت دو اقتصاددان مشهور به نهادگرا و عدالت‌خواه جای شگفتی دارد

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه هم میهن نوشت:

تحلیل، جای تجلیل نیست ولی این چند سطر به قصد ستایش لحن و ادبیات انسانی یک بیانیه کوتاه نوشته می‌‌شود که پای آن امضای 40 تن نقش بسته که به عنوان اقتصاددان، جامعه‌شناس، روزنامه‌نگار، نویسنده و مترجم شناخته می‌شوند. قصه این است که در روزهای اخیر شماری از فعالان مدنی و رسانه‌ای با گرایش چپ و با یک تریبون مشخص (پایگاه نقد اقتصاد سیاسی) به دلایلی که واقعاً بر این نویسنده روشن نیست و اعلام هم نشده بازداشت شده‌اند و امضاکنندگان این بیانیه خواستار آزادی و ارائه توضیح درباره چرایی آن شده‌اند. 

 تا اینجا هم مسبوق به سابقه است و نیاز به تحلیل یا تجلیل ندارد. هم بازداشت افراد پیشینه دارد و گاه به آزادی و تبرئه و استمالت و جبران انجامیده و گاه به حبس و رنج و حرمان. هم صدور بیانیه با امضاهای به مراتب بیشتر و حتی با لحن تندتر که گاه اسباب دردسر خود امضاکنندگان و معترضان هم شده است.

این قصه اما از یک منظر متفاوت است و وجه ممدوح آن در همین تفاوت است و آن هم این که بازداشت‌شده‌ها با گرایش چپ و ضداقتصاد آزاد شناخته می‌شوند حال آن که امضاکنندگان از سرشناسان دفاع از اقتصاد آزاد و به بیان روشن‌تر شهره به لیبرالیسم هستند. به بیان دیگر جمعی لیبرال و هوادار اقتصاد آزاد خواستار آزادی شماری از صاحب‌نظران با گرایش چپ و ضدلیبرال شده‌اند.

اگر تا قبل از این اتفاق بنا بر یک مناظره میان یکی از بازداشت‌شدگان در یک طرف و یکی از امضاکنندگان در سوی دیگر بود بعید نبود کار به مشاجره هم می‌کشید هرچند انصاف می‌باید داد لیبرال‌ها دست کم از حیث ظاهر مداراجوتر و خویشتن‌دارترند تا رفقای چپ و این البته خاصیت ایدیولوژی است که دُز تعصب هواداران و پیروان خود را چنان بالا می‌برند که یارای تحمل‌شان کاستی می‌گیرد.

اکنون اما فارغ از اختلاف نگاه تصریح می‌کنند: «آزادی بیان، ضرورتی اخلاقی و شرطی بنیادین برای پیشرفت جامعه است. برخورد امنیتی با اهل قلم و بازداشت آنان صرفاً به دلیل ابراز عقیده اقدامی ناپذیرفتنی و مغایر با اصول اخلاقی و حقوق شهروندی است.» دقت و ملاحظه تنظیم‌کننده/کنندگان متن بیانیه تا حدی بوده که ادبیات رسمی را هم رعایت کرده و به جای واژه «توسعه» از کلمه «پیشرفت» استفاده کرده‌اند که در نگاه رسمی هم جای توسعه نشسته و دیروز در مجلس دیدیم همه به جای توسعه می‌گفتند پیشرفت.

در ادامه با نام بردن از5 نفر به عنوان فعالان رسانه‌ای پایگاه نقد اقتصاد سیاسی اتفاق رخ‌داده را قابل قبول ندانسته و در پایان البته تصریح کرده‌اند: دفاع از حقوق انسانی و آزادی بیان افراد به معنی تأیید همه مواضع آنان نیست. کل قصه همین است. شما می‌توانی با مواضع و دیدگاه‌های کسی یا کسانی یا حزبی مخالف باشی اما این به معنی آن نیست که خواستار حذف و حبس و توقیف آن باشی.

در همان گیر و دار بحث بر سر فیلم «پیرپسر» دوستی نقدی نوشته و کاستی‌های آن را برشمرده بود و کم مانده بود جایی منتشر کنم با آن که خود فیلم اکتای براهنی را دوست دارم و پسندیدم. شتابان و ناگهان اما پیام داد: منتشر نکنید! وقتی پرسیدم چرا؟ پاسخ داد: به دو دلیل: یکی آنچه منتقد سرشناسی با الفاظ ناشایست درباره فیلم گفته و دیگری شایعه توقیف و من نمی‌خواهم هم‌زبان او و شریک اتفاق محتمل باشم. پس وجه اول این است که دفاع از آزادی بیان و محبوس نبودن بدون حکم آنان الزاماً مساوی یا مساوق تأیید نظرات آنان نیست.

دوم این که بر سیاق سخن مولانا - «خوش‌تر آن باشد که سرِ دل‌بران، گفته آید در حدیث دیگران» -می‌توان گفت خوش‌تر آن باشد که در وقت گرفتاری رقیبان و منتقدان دیروز هم به حرف آیند وگرنه رفقا و هم‌فکران که جای خود دارد و در این قضیه هم اگر جمع دیگری از فعالان چپ بیانیه می‌دادند نیاز به تحلیل و تجلیل نداشت. نمی‌دانیم اگر کرونا دکتر فریبرز رئیس‌دانا را از ما نگرفته بود نام او در میان بازداشتی‌ها بود یا بیانیه‌ای که خواستار آزادی می‌شد و چه‌بسا به‌رغم گرایش چپ همراه اقتصاددانان لیبرال امضا می‌کرد زیرا در آزادی‌خواهی سیاسی دست کمی از آنها ندارد.

وجه غالب بازداشتی‌ها و امضاکنندگان اما نسبت آنان با رسانه است تا جایی که برخی به صفت روزنامه‌نگار شناخته‌شده‌ترند تا پژوهشگر یا با رسانه‌های اقتصادی ارتباط دارند یا به آنان مشاوره می‌دهند و حداقل این است که از نام و اعتبارشان در شورای سیاست‌گذاری بهره می‌برند؛ شوراهایی که غالباً تشکیل نمی‌شود اما نشان‌دهنده گفتمان غالب است. به روزنامه‌نگاری و فعالیت حرفه‌ای اشاره شد.

خالی از لطف نیست که یادی کنیم از این جمله مشهور و ضرب‌المثل شده «کی یر‌که گور» که در مقام تحقیر و تخفیف گفته بود: «روزنامه‌نگاری، دست‌فروشی افکار است». مراد او این بود که روزنامه‌نگاران آرا و اندیشه‌ها را از کتابخانه‌ها و آکادمی‌ها و محافل فکری به میانه جامعه می‌آورند و بساطی می‌گسترانند که از نگاه او دون شأن اهل تفکر بود. حال آن که روشن شده هر اهل فکر و حتی هنر و شعر که با رسانه ارتباط داشته کام‌یاب‌تر بوده است.

چندان که دکتر شفیعی‌کدکنی از احمد شاملو به عنوان مختلف‌الاضلاعی یاد می‌کند که تنها یک ضلع او شعر بود و وجه روزنامه‌نگاری او را پررنگ می‌داند و از دلایل رواج و اثر‌گذاری شعر او. آیدین آغداشلو – هنرمند نقاش – نیز بارها گفته بود اگر در انزوا گرم نقاشی بود و اهل نوشتن و با نشریات و رسانه‌ها مرتبط نبود چون بسیاری دیگر از نقاشان محکوم به گم‌نامی بود.

روزی هم از مترجم فقید – بیژن اشتری- در فروشگاه نشر ثالث شنیدم که گفت یکی از مهم‌ترین دلایل فروش و تجدید چاپ کتاب‌های من چند مجله‌ای هستند که آثار مرا معرفی و حتی نقد می‌کنند و شگفت‌زده بود از این که غالباً گرایش لیبرالی و ضدچپ هم دارند و به حساب سوابق روزنامه‌نگاری خود می‌‌گذاشت و کاش زنده بود تا ببینیم با آن همه اثر علیه رهبران چپ چه موضعی داشت؛ اگرچه او آثاری علیه دیکتاتورهای چپ را ترجمه کرده بود و با متفکران چپ مشکلی نداشت.

شاید اگر این جمع به بحث‌های محفلی بسنده می‌کردند و بساطی در رسانه نمی‌گستردند دچار مشکل نمی‌شدند و با این نگاه امضا‌کنندگان از موضع رسانه از هم‌صنف‌های خود دفاع کرده‌اند. سکوت دو اقتصاددان مشهور به نهادگرا و عدالت‌خواهی هم جای شگفتی دارد. از دکتر فرشاد مؤمنی و دکتر حسین راغفر انتظار نمی‌رود کنار موسی غنی‌نژاد و محمد طبیبیان بیانیه‌ای را امضا کنند اما با توجه به این که حساسیت به آنان به مراتب کمتر است انتظار افزون‌تر است و شاید بی‌سروصدا در حال رای‌زنی‌اند تا مشکل حل شود.

باری، غرض این که امضای لیبرال برای آزادی چپ‌ها لطف دیگری دارد اگرچه اشتراکات فراوان است ولو یکی عدالت را در توزیع فرصت‌ها و کاهش دخالت دولت بداند و دیگری نگاه متفاوتی داشته باشد و از دخالت دولت به شرط دموکراتیک بودن دفاع کند. جدای اینها اصل قصه همان است که از زبان دیگران مقبول‌تر است؛ خاصه وقتی که دیگری به لحاظ فکری «دیگری» باشند.

ارسال نظر

پربازدیدترین‌ها
کارگزاری مفید